روزهای بهار برایم یک تلخی ماندگار دارند ، که بوی غریب غربت پسری ۱۶ سالهرا می دهند ، گریان بر بالین مادر. مادری که بهار ، آخرین فصل زندگی اش بود و رفته رفته تا خرداد ، چشم هایش بسته می شوند .و پسری ۱۶ ساله ، که فقط نگاه می کرد و می کوشید : باور نکند . باور نکند که این خاموشی چشم های مادر ، همیشگی است. "بهار" ؛ این فصل نازنین ، این گونه تلخ می شود .
، ,بهار ,مادر ,۱۶ ,چشم ,نکند ,خرداد ، ,، که ,پسری ۱۶ ,نکند که ,نکند باور
درباره این سایت